طرفه ها
۱۳۹۲ بهمن ۴, جمعه
هيچ
نگاه کرد و گذشت
امیدِ بی ثمران در ته نگاهش بود.
غلافِ شمشیرش ـ
پر از دنائت بود.
و جیب های بزرگش به تاولی می ماند.
چه گفت ؟!:
ـ هیچ .
و هیچ اش مرا پریشان کرد.
نصرت رحماني
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر